گریه

گریه

چرا گریه کنم وقتی باران ابهت اشکهایم را پاک کرد و سرخی گونه هایم رابه حساب روزگارریخت

چراگریه کنم وقتی او بغض عروسکی داره و همیشه این منم که باید قطره قطره بمیرم

چرا گریه کنم وقتی بربلندی این ساده زیستن زیر پا له شده ام

چرا گریه کنم وقتی باد بوی گریه دارد و برگ بوی مرگ

چرا گریه کنم وقتی عاشق شدن رابلد نیستم تا به حرمت اندک سهمم از تو اشک بریزم

چرا گریه کنم وقتی تبسم نگاهت زیباتر است

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد