چرا گریه کنم وقتی باران ابهت اشکهایم را پاک کرد و سرخی گونه هایم رابه حساب روزگارریخت
چراگریه کنم وقتی او بغض عروسکی داره و همیشه این منم که باید قطره قطره بمیرم
چرا گریه کنم وقتی بربلندی این ساده زیستن زیر پا له شده ام
چرا گریه کنم وقتی باد بوی گریه دارد و برگ بوی مرگ
چرا گریه کنم وقتی عاشق شدن رابلد نیستم تا به حرمت اندک سهمم از تو اشک بریزم
چرا گریه کنم وقتی تبسم نگاهت زیباتر است